جدول جو
جدول جو

معنی تاج المله - جستجوی لغت در جدول جو

تاج المله
(جُلْ مِلْ لَ)
عضدالدوله ابوشجاع فناخسروبن الحسن... و کان عضدالدوله، ملقب بتاج المله حمل منها الی الطائع ﷲ سنه 367،... (النقود العربیه ص 144). بنا بروایت ابوریحان بیرونی این لقب از القابی است که از طرف خلیفه به ابوشجاع فناخسرو اعطاء شده است. رجوع به آثار الباقیه ابوریحان بیرونی چ لیپزیک ص 133 و عضدالدوله و فناخسرو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاج الملک
تصویر تاج الملک
(دخترانه)
افسر پادشاهی، تاج پادشاهی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاج الملوک
تصویر تاج الملوک
(دخترانه)
افسر پادشاهان، تاج شاهان، گیاهی گیاهی زینتی از خانواده آلاله با گلهای زیبای واژگون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاج الملوک
تصویر تاج الملوک
اقونیطون، گیاهی علفی و زینتی از خانوادۀ آلاله با برگ های بریده و باریک و گل های سرخ، زرد یا آبی رنگ که دارای مادۀ سمّی شدید است و از آن الکلوئیدی به نام اکونیتین گرفته می شود، تاج الملوک
فرهنگ فارسی عمید
(جُلْ مُ)
ابوالغنایم مرزبان بن خسرو فیروز، وزیر ملکشاه سلجوقی. هندوشاه در تجارب السلف آرد: مردی بزرگ بود و عالی همت از خاندان قدیم شیراز مشهور بریاست، صایم الدهر و تدین و تصون کردی و بوقت روزه گشادن بسیار خلق را جمع آوردی و چون بوزارت رسید آن قاعده برداشت و ابن البهاریه در این معنی گفته است:
قدکان صوم الدهر یجمعنا
فالان فرق بیننا الدهر
و تمکنت منهم مکید ته
فمضی انفاق وامکن الجهر.
و تاج الملک در عهد خواجه (خواجه نظام الملک) ملازمت سلطان ملکشاه می نمود و از خواص و اصحاب سرگشت و الحق مردی جلد و کافی و کاردان بود و از جملۀ حاسدان خواجه و دایم پیش سلطان تقبیح صورت حال او کردی و خواجه به سبب ثبات قدیم و سوالف حقوق و سوابق اخلاص به سعایات او التفات نمی کرد و سمع سلطان بتدریج از مثالب و مساوی خواجه مملو شد تا آنگاه که خواجه شهادت یافت و تاج الملک ابوالغنایم از برای وزارت ترشیح یافته بود، همه می گفتندکه وزیر او باشد و سلطان چون ببغداد آمد بفرمود تا منجمان روزی از برای تاج الملک ابوالغنایم در مسند وزارت اختیار کنند. ایشان باتفاق روز آدینه منتصف شوال سنۀ خمس و ثمانین و اربعمائه اختیار کردند و سلطان ملکشاه روز چهارشنبه بشکار رفت و در شکار گاه محموم شد، ببغداد آمد و فصد کرد و قوتش ساقط گشت و روز آدینه که جهت جلوس ابوالغنایم مختار بود سلطان ملکشاه در گذشت و شخص او را بر سبیل عاریه در ’شونیز’ دفن کردند، و گویند هیچ آفریده بر سلطان نماز نگزارد و ازوفات خواجه تا وفات سلطان یک ماه تمام نبود... و درآن حال از پسران سلطان ملکشاه محمود با مادرش زبیده خاتون حاضر بود مقتدی جای ملکشاه باو داد و در بغداد بنام او بسلطنت خطبه کردند و او سی ساله بود و تاج الملک وزیر او شد از بغداد باز گشتند و کالبد سلطان را باصفهان آوردند و در مدرسه ملکشاهی دفن کردند و سلطان محمود بن ملکشاه بن الب ارسلان چون باصفهان رسید او را با برادرش برکیارق ابن ملکشاه جنگ افتاد. لشکرسلطان محمود شکسته شد و تاج الملک ابوالغنایم را بگرفتند و ناگاه غلامان خواجه در سر او ریختند و اعضای او را از هم جدا کردند زیرا مشهور چنان بود که خواجه را باغواء ابوالغنایم کارد زدند و وزارت ابوالغنایم بعد از خواجه بهفت ماه نکشید زیرا که خواجه در رمضان شهادت یافت چنانکه گفتیم و ابوالغنایم را در دوازدهم محرم سنۀ ست و ثمانین و اربعمائه کشتند. (تجارب السلف چ اقبال صص 281- 282). خواندمیر در حبیب السیر آرد:... سلطان نسبت به آن وزیر عالیشأن متغیر گشت و روزی بخواجه پیغام فرستاد... اگر من بعد ترک این طریقه ندهی بفرمایم تا دستار و دوات از پیش دست تو بردارند خواجه جواب داد که کارپردازان قضا و قدر دستارو دوات مرا با تاج و تخت تو در هم بسته اند... ناقلان بخاطر ترکان (ترکان خاتون) کلمات موحش برین افزوده بعرض سلطان رسانیدند و سلطان از جواب خواجه در غضب شده فرمان داد که تاج الملک ابوالغنایم قمی که صاحب دیوان ترکان خاتون بود و با نظام الملک در غایت عداوت زندگانی می نمود تحقیق مهمات خواجه کند و مقارن این حال سلطان ملکشاه از اصفهان بصوب بغداد در حرکت آمده خواجه نظام الملک نیز از عقب روان شد و چون بنهاوند رسید یکی از فدائیان حسن صباح که او را ابوطاهر اوانی میگفتند باشارت حسن و استصواب تاج الملک در ماه رمضان سنۀ خمس و ثمانین و اربعمائه کاردی بخواجه رسانید و روز دیگر آن وزیر عالی گهر بروضۀ رضوان خرامید... (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 493). پس او را گرفته نزد برکیارق آوردند و وی بقصد استفاده از تجارب و ورزیدگی او بمنصب وزارت برقرارش کرد اما ورثۀ نظام الملک مدعی بودند که وی اسباب قتل وزیر فاضل را فراهم ساخته و باید بجزای خود برسد و در خلال این احوال یعنی به سال 486 هجری قمری غلامان نظام الملک وی را پاره پاره کردند او مرد دانشمند و دانش پرور و صاحب خیرات و مبرات بود. و آرامگاهی در بغداد جهت شیخ ابواسحاق شیرازی ساخته و مدرسه بزرگ موسوم به ’تاجیه’ بنا و شیخ ابوبکر شاشی (چاچی) را بمدرسی آنجا منصوب کرد- انتهی. رجوع به اخبارالدوله السلجوقیه چ محمد اقبال صص 67- 69 و غزالی نامۀ همایی ص 217 و 290 و 229 و 305 و306 و رجوع به کامل ابن اثیرج 10 ص 89 و دستور الوزراء چ سعید نفیسی ص 130 و رجوع به ابوالغنایم و تاج الدین ابوالغنایم و ابن دارست در همین لغت نامه شود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: وزیر ملکشاه سلجوقی است، وی پس از نظام الملک بمسند وزارت نشست و پس از وفات پادشاه مذکور زوجه اش ترکان خاتون او را بنیابت سلطنت پسر چهار ساله اش برگزید ولی طرفداران وزیر فاضل (خواجه نظام الملک) از این کار روی گردان شده، برکیارق را در اصفهان بتخت نشاندند، در نتیجه آتش محاربه در بین ترکان خاتون و برکیارق شعله ور گردید و تاج الملک نیز در این کار کشانده شد ولی کاری از پیش نرفت و مغلوب گردید و بطرف شهر یزدجرد فرار نمود
از امرای آذربایجان، ممدوح قطران شاعر. (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 2 ص 783)
لغت نامه دهخدا
(جُلْ مُ)
اقونیطون مأخوذ از یونانی داروئی مخدر و مسکن که یک قسم آنرا باغبانهای تهران گل تاج الملوک گویند. (فرهنگ نفیسی تألیف مرحوم ناظم الاطباء). اقونیطون از دستۀ خربقی ها ازتیره آلاله ها، دارای گلهای نامنظم که از پنج گلبرگ آن سه عدد بسیار کوچک و دو عدد بسیار بزرگ شده و برگشته است. در ریشه های ضخیم آن مادۀ سمی ’آکونی تین’ یافت شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین ج 1 ص 153 بنقل از کتاب گیاه شناسی گل و گلاب) اکونی تین، عصاره ای است الکولوئیدی (شبه قلیائی) که از ریشه اقونیطون می گیرند و در طب مستعمل است و سم خطرناکی است. ’اکونیت’ گیاهی است از خانوادۀ ’آلاله ها’ با ساقه های بلند و برگهای سبز تند و گلهایی برنگ آبی تیره. اقونیطن. بیونانی خانق النمر است (تحفۀ حکیم مؤمن ص 16). و رجوع به خانق النمر شود
لغت نامه دهخدا
(جُلْ مُ)
مجدالدین ابوسعید بوری بن ایوب بن شاذی بن مروان (556- 579 هجری قمری) خواندمیر گوید: درسنۀ ثمان و ستین و خمسمائه نجم الدین ایوب که ملک افضل نام داشت از اسب افتاد و چند روز متألم بوده بقضاء اجل گرفتار گشت... و از نجم الدین شش پسر و دو دختر ماند بدین ترتیب ملک ناصر صلاح الدین یوسف، ملک عادل سیف الدین محمد، شمس الدوله، تورانشاه، سیف الاسلام طغتکین شاهنشاه، تاج الملوک بوری... (حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 584- 587) وی کوچکترین فرزند پدر خویش و مردی فاضل بود و دیوان شعری داشت. اشعارش لطیف بود و در محاصرۀ حلب با برادرش صلاح الدین شرکت داشت و تیری به زانویش اصابت کرد و بر اثر آن در نزدیکی حلب وفات یافت. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 159 از وفیات الاعیان)
مرداویج بن علی. رجوع به کتاب مازندران و استراباد رابینو بخش فارسی ص 117 و بخش انگلیسی ص 26 و مرداویج... شود
لغت نامه دهخدا
(جُدْ دُ لَ)
دهی است از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری بابل، کنار رود خانه خان رود. دشت، معتدل مرطوب مالاریایی، دارای 70 تن سکنه می باشد. آب از رودخانه. محصول آن برنج، کنف، صیفی، پنبه، غلات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(جُدْ دُ لَ)
ابن اسکندر، دومین مرد سلسلۀ بنی اسکندر از خاندان پادوسبانان طبرستان وی از 881 هجری قمری/ 1453 میلادی تا 897 هجری قمری / 1476 میلادی حکومت کرد. (رجوع به سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 146 و 144 و رجوع به التدوین شود)
ابن ملک بیستون بن گستهم بن تاج الدوله زیاد و برادر کیومرث بن بیستون از امراء مازندران. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 333 و 591 شود
صیاد از حکمرانان سلسلۀ پادوسپان در رویان و رستمدار طبرستان (از 723- 734 هجری قمری) (التدوین)
لغت نامه دهخدا
(جِ لَ/لِ)
عبارت از ذات لاله است. (آنندراج) (مجموعۀ مترادفات ص 301). حقۀ لاله، تاج نرگس و گل. (مجموعه مترادفات ص 301)
لغت نامه دهخدا
افسر پادشاهان، گیاهی است از تیقره آلابه که پایا است و بارتفاع یک متر میرسد و بطور خودرو در نقاط مرطوب وسایه دار کابه نواحی کوهستانی فرانسه و اروپای مرکزی میروید. ریشه اش ضخیم و متورم و آبدار و برگهایش منفردوبی کرک و برنگ سبز تیره و دارای بریدگیهای زیاد است. گلهایش نسبه درشت وزیبا و برنگهای آبی و ارغوانی و سفید دیده میشود. این گیاه بعنوان گل زینتی در باغها کشت می شود و دارای دونوع پر پر و معمولی میباشد. گلهایش در اواخر بهار ظاهر می گردد. از برگهای تازه و ریشه این گیاه در تداوی استفاده می کنند و آلکالوئید مشهوری که در گیاه مذکور موجود است بنام آکونی تین موسوم است اقونیطون گرگ کش اجل گیاه اجل گیا ماه پروین قاتل النمر خانقیه اقونطین اقنیطون بیش موش بیشا یوحا. توضیح ماه پروین بگیاه زرنباد نیز اطلاق شده است. یا تاج الملوک بنفش روسی. گونه ای تاج الملوک که دارای گلهای بنفش است و بنام تاج الملوک سیبریایی نیز نامیده میشود. یا تاج الملوک چینی. یکی از گونه های تاج الملوک تاج الملوک صینی. یا تاج الملوک دشتی. گونه ای تاج الملوک که تاج الملوک صحرایی نیزی نامیده میشود. یا تاج الملوک دو رنگ. گونه ای تاج الملو ک که دور گه (دونژاد است) و براثر تربیت و کشت در باغها حاصل شده است. یا تاج الملوک زرد روسی. گونه ای تاج الملوک که دارای گلهای زرد است اقونیطون سمی انتله سودا طواراه پیغمبر چیچکی طواره. یا تاج الملوک ژاپنی. یکی از گونه های تاج الملوک که در ژاپن فراوانست. یا تاج الملوک قرمز. گونه ای تاج الملوک که گلهایش قرمز است اقونیطون احمر تاج الملوک احمر. یا تاج الملوک هندی. یکی از گونه های تاج الملوک بیش بیش هندی سرنجیبیش هلهل بیک هندی اقونیطون هندی تاج الملوک سویسی اقونیطون سویسی
فرهنگ لغت هوشیار
((جُ لْ مُ))
گیاهی است پایا از تیره آلاله ها و به ارتفاع یک متر که به طور خودرو در نقاط مرطوب و کوهستانی می روید. گل هایش نسبتاً درشت و زیبا و به رنگ های آبی و ارغوانی و سفید دیده می شود. از برگ های تازه و ریشه این گیاه در تداوی استفاده می
فرهنگ فارسی معین